162.رشت

سفر خوب شروع نشد. اما به بهترین شکل ممکن به پایان رسید. 

از سه شنبه شب تا جمعه بعد از ظهر، در رشت سپری شد. 

   از افتتاحیه یازدهمین همایش بین المللی ترویج زبان و ادب روز چهارشنبه توی سالن حکمت دانشکده ی ادبیات و علوم و انسانی دانشگاه گیلان، در آنجا حضور داشتم. و لذت عظیمی بود ملاقات با اساتید بزرگی مثل پروفسور محقق و پروفسور سمیعی و خانم دکتر انصاری. و خیلی های دیگر که حتی توی خیالم هم نمی توانستم ببینمشان. شاید برای خیلی ها عجیب باشد. اما روزی یکی از استادان دوره ی ارشدم بهم گفته بود: هیچی هم از دکتر ابولقاسمی بهت نرسه که رسیده، همین که از پهلوت رد شده یا سر کلاسش نشستی واست بسه. خب من 6 واحد با او درس گذرانده ام. و این یعنی افتخار! حالا که توی آن همایش، آن استادها را دیدم، واقعا خوشحالم. 

    روز اول را کامل در محل همایش ماندم. شب هم دعوت بودیم در کاروانسرای شاه عباسی امامزاده هاشم. شام و کنسرت. عالی بود. روز دوم صبح کمی ماندم و بعدش رفتیم بیرون. منجیل، فومن و ماسوله. و ... خوب بود. خیلی. و شب خانه ی یکی از دوستان مهمان بودیم و دیروقت برگشتیم. صبح روز سوم، زود به اختتامیه همایش رسیدم. و عالی تمام شد. با کلی عکس یادگاری با اساتید و مهمان هاو دانشجویان و کادر اجرایی که همه خودشان دانشجویان ارشد و دکتری بودند. و همچنین مهمان های خارجی. 

    خیلی دیر رسیدیم خانه. اما همه چیز برای من عالی تمام شد. حضور در ان همایش برای من خیلی ارزش داشت. و حالا دیگر سعی می کنم همیشه  به روز باشم. 

   با آنکه دیر رسیدیم، اما آماده شدم برای روز شنبه برای اداره. خسته بودم. اما کارها را به موقع انجام دادم و به موقع رسیدم. 

    بعدها باید بیشتر از این سفر استثنایی رشت بنویسم.